باسلام و صبح بخیر.
خبر افتتاح بیمارستان فوقتخصصی را در گروهی دیدم. عزیزی نوشته بود «مبارکه». بنده، از روی دردمندی، پاسخی نوشتم که اینجا تقدیم میکنم و مجدداً از همه عزیزانی که برای مردم چنین خدمت بزرگی انجام دادهاند تشکر میکنم؛ اما به شرطها و شروطها.
سلام و ارادت؛
دکتر جان، در رابطه با خبر افتتاح بیمارستان مرقوم فرمودید «مبارکه». نمیدانم نیت شما چه بود، ولی آیا واقعاً ساخت بیمارستان «مبارکه» است؟!
لطفاً شاخصهای سلامت را در کشورهایی که بیشترین و شیکترین بیمارستانها را دارند مقایسه بفرمایید. البته کسی منکر ساخت بیمارستان، بهبود استانداردها و کیفیت خدمات در حد نیاز، سطحبندی خدمات، و بهرهمندی مردم از آخرین تکنولوژی روز دنیا نیست و نخواهد بود.
نگاهی به کشورهای اسکاندیناوی بیندازید؛ آنجا تختها را کم میکنند و بیمارستانها را تعطیل میکنند. ضمناً گزارش سالانه WHO در سال ۲۰۰۸ را مطالعه کنید که صَرف منابع به ساختمانسازی و بیمارستانسازی را مختص کشورهای … میدانند.
ای کاش بیمارستانها در خلوت و سکوت افتتاح شوند. هر وزیری که میآید، اولین افتخارش افتتاح چند هزار تخت بیمارستانی نباشد.
اما از همان وزیر بپرسید:
از دیابت چه خبر؟
از فشار خون چه خبر؟
از چاقی مردم چه خبر؟
از نظارت بر مواد غذایی چه خبر؟
از بهداشت محیط چه خبر؟
از بهداشت حاشیه شهرها چه خبر؟
از پیشگیری از سرطان چه خبر؟
از سالمندی جمعیت کشور چه خبر؟
از دیالیزی شدن مردم چه خبر؟
از بهداشت حرفهای و طب کار چه خبر؟
از خانههای بهداشت و تجهیزات فرسوده آنها چه خبر؟
از غربالگری انواع بیماریها چه خبر؟
از کمبود دارو به علت سوءمدیریت چه خبر؟
و از هزار و یک مسئله دیگر چه خبر؟
بیش از ۵۰۰ نفر فوتی در نیمه اول شهریور در جادهها داشتیم؛ چند هزار مجروح، و بیشمار آسیب روانی و اجتماعی که لا تُعَد و لا تُحصی است. جالب اینکه سالانه بیش از ۶۰۰۰ میلیارد تومان مردم برای «روز مبادا»ی تصادف خود، پیشاپیش در جیب وزارت بهداشت میگذارند. خوب، از نحوه هزینهکرد آن چه خبر؟ و چه خبرها؟
نگاه و رویکرد به سلامت و نظام سلامت باید به قول شاعر بزرگ «چشمها را شست» و تغییر داد. لطفاً گزارش و برنامهریزی وزارت بهداشت انگلستان برای دهه ۲۰۲۵-۲۰۳۵ را مطالعه فرمایید. این برنامه سه محور اساسی دارد و شروع شده است:
از آنالوگ به دیجیتال
از بیماری به پیشگیری
از بیمارستان به جامعه
این برنامه مربوط به کشوری است که نهایت لیبرالیسم، توسعهیافتگی و ثروت را دارد. بله، در تمام بخشهای کشور ما ناترازی وجود دارد، اما به نظر حقیر در نظام سلامت، اولین و بزرگترین ناترازی، ناترازی رویکرد به سلامت است. بهداشت کجای سلامت ماست؟
مجدد تأکید میکنم: دست مریزاد به عزیزانی که زحمت کشیدند. امیدوارم قشری که هدف این بیمارستان هستند، با کیفیت خوب منتفع شوند و مدیران در نگهداری و ارائه خدمات دقت کنند تا انشاءالله در ظرفی زرین و خوشگل، غذای لایق به مهمانشان تقدیم کنند؛ منتج به رضایت خالق و تکریم مخلوق. نه اینکه دستگاه ۲.۵ میلیون یورویی در بیمارستان امام رضا کرمانشاه بیش از پنج سال خراب و آینه دق مردم شود.
اینها جاندردهایی است که ناچار به گفتنشان هستم. آرزو بر جوانان، و البته بر پیران هم عیب نیست. ایکاش همه مقامات و مسئولان تراز اول کشور که ارادت خاصی هم به ایشان داریم، پیام چنین افتتاحهایی را برای جامعه محاسبه میکردند.
و چرا همین جماعت از واگذاری خدمات درمانی به بخش خصوصی گریزانند؟ مگر نه اینکه این قانون کشور است؟ کجای کار میلنگد که از واگذاریها فراری هستیم و فقط به دنبال خرید دولتی هستیم؟
یک مطالعه اخیر نشان داد که ۱۰۰ پوند هزینه در مراقبتهای اجتماعی، میتواند بهطور متوسط ۱۳۱ پوند در هزینههای بیمارستان صرفهجویی کند.
امروز در کشور ما، متأسفانه خرید تجهیزات سنگین پزشکی و افتتاح بیمارستان تبدیل به شوی تبلیغاتی و افتخار شده است. نماینده با خرید MRI رأی میآورد و فلانی با قول و خرید همان دستگاه، رئیس یا معاون میماند. به شهر ۳۰ هزار نفره MRI میدهند و از فلان پست به فلان معاونت منتقل میشوند.
برخی آنقدر سرگرم خریدهای جدید و گرفتن لوح تقدیر بابت خرید هستند که یادشان میرود در انبار چه دارند. حاصل آن میشود حدود ۲۰ دستگاه شتابدهنده خطیِ چند ده میلیون دلاری، که گارانتی آنها تمام شده و از سال ۱۳۹۸ در انبار بیمارستانها به لانه موش تبدیل شدهاند؛ تا جایی که ذائقه موشها از گندم و کاغذ به طعم روکش سیم تغییر کرده است.
جالبتر اینکه در هنگام بازدید از همان بیمارستان، اول نماز اول وقت میخوانند، بعد با نماینده عکس افتخار میگیرند، و بعد با غذای لاکچری، وعدههای فراوان میدهند. آیا این قصه پرغصه در جای دیگری از این دنیا قابل مشاهده است؟ والله نه.